زمستان

ساخت وبلاگ

سلام چقدر نیومد بنویسم  سوم دی ماه عروسی بود با اینکه خاطرات خوبی ندارم و حال رضا خوب نبود منم وقتی میدیدم اون ذوقی نداره معلوم نبود چش بود انگار به زور داره ازدواج میکنه خلاصه سختی های زیادی داشتم وابستگی رضا به خانواده اش خیلی زیاد بود  واااااااااااااااای چی کشیدم و اشتباه من این بود که حساسیتم رو به خانواده اش و خودش نشون دادم تنها اشتباهم این بود دوم اشتباهی که داشتم عنوان کردم رضا غذامو دوست نداره بگذریم ماشین رو به من نمیداد و دعوای زیادی داشتیم تا اینکه از تاریخ یکم شهریور ماه تا 14 شهریور ماه خیلی خوب بودیم و متوجه شدم که قلق رضا چطوریه   کابینتامون رو آوردیم  5 مهر ماه باباش اینا رفتن مشهد سینا رو دانشگاه ثبت نام کردیم و 8 مهر ماه رفتیم قائمیه و یاسوج خیلی خوش گذشت . راستس طلا گردنبند خریدم  خلاصه تصمیم گرفتم غیبت نکنم دیگه غر نزنم و تصورات منفی در مورد فکر کسی نکنم . دایی مهدی گفته عالی گفت  محبت کن و توقع نداشته باش  زمستان ...ادامه مطلب
ما را در سایت زمستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sharabghermez7 بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:18

سلام 

3 سال هست نیومده بودم 

یکسال که پیگیر بچه بودم 

مدت زیادی درگیر دختره بودم 

شک توی زندگیم بیداد میکنه 

همه چیز زندگیم به مراد دلم نیست 

دیسک کمر و گردنم گرفتم 

ولی با دوستی آشنا شدم 

که کتاب های خوبی بهم معرفی کرد حال درون خودم خوبه ولی حال زندگی مشترکم نه 

بیمه پاسارگاد ثبت نام کردم 

پس انداز میکنم 

کتاب کتاب کتاب عالیه 

زمستان ...
ما را در سایت زمستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sharabghermez7 بازدید : 27 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:49

اون هفته یعنی 28/6/94 روز شنبه خاکسپاری عمو مصطفی بود اصلا اصلا باورم نمیشه رضا هم با خانواده اش روز یکشنبه اومدن روز سه شنبه مرخصی گرفتم رفتم شوشتر رضا هم پنجشنبه اومد جیگر خوردیم بلوز سورمه ای خریدیم بعد پول گاز رو دادیم رفتیم خونه رضا پارچه ای روی دیوار نصب کرد . به هر حال گذشت   روز شنبه 4/7/94 خونه بودم و منتظر رضا شام درست کرده بودم خودمم ظهر نخوابیده بودم حمام . تر و تمیز . لباس خوشگل پوشیدم ولی رضا گفت با دوستش صادق قراره برن بیرون ساعت 9 و نیم اومد شام خوردیم گفت میخوام با دوستام برم کربلا نمیدونم چرا حالم گرفته شد از دوستش صادق خوشم نمیومد دعوامون شد زمستان ...ادامه مطلب
ما را در سایت زمستان دنبال می کنید

برچسب : دلم گرفته,دلم گرفته ای دوست,دلم گرفته ای خدا,دلم گرفته اي دوست,دلم گرفته خدا,دلم گرفته شعر,دلم گرفته ای رفیق,دلم گرفته امین رستمی,دلم گرفته است,دلم گرفته اهنگ, نویسنده : 1sharabghermez7 بازدید : 91 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 7:05

سلام چقدر نیومد بنویسم  سوم دی ماه عروسی بود با اینکه خاطرات خوبی ندارم و حال رضا خوب نبود منم وقتی میدیدم اون ذوقی نداره معلوم نبود چش بود انگار به زور داره ازدواج میکنه خلاصه سختی های زیادی داشتم وابستگی رضا به خانواده اش خیلی زیاد بود  واااااااااااااااای چی کشیدم و اشتباه من این بود که حساسیتم رو به خانواده اش و خودش نشون دادم تنها اشتباهم این بود دوم اشتباهی که داشتم عنوان کردم رضا غذامو دوست نداره  بگذریم ماشین رو به من نمیداد و دعوای زیادی داشتیم تا اینکه از تاریخ یکم شهریور ماه تا 14 شهریور ماه خیلی خوب بودیم و متوجه شدم که قلق رضا چطوریه   کاب زمستان ...ادامه مطلب
ما را در سایت زمستان دنبال می کنید

برچسب : زندگی شیرین میشود,زندگی شیرین میشود اگر,زندگي شيرين مي شود,کتاب زندگی شیرین میشود اگر,دانلود کتاب زندگی شیرین میشود اگر,چگونه زندگی شیرین میشود,سریال زندگی شیرین میشود,خرید کتاب زندگی شیرین میشود اگر, نویسنده : 1sharabghermez7 بازدید : 43 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 7:04